یک نفر آمد قرارم را گرفت
برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهاران بود
حیف باد پائیزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق
با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود
آمد و دار و ندارم را گرفت
-ای کسی که عزیزتر از جانی برام،ای کاش بالاخره یه روز می فهمیدی که چقدر دوستت دارم،ای کاش دست نامردوتلخ سرنوشت من واز تو جدا نمی کرد و مهر بدبختی رو بردفتر زندگیم نمی زد؛به امیدروزی که درکنارتو بمیرم.
-دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازهء حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس وبارانی است نمی دانم چرادر قلب من پاییز طولانی است؟؟؟!!!...