مرا صد بار اگر از خود برانی دوستت دارم
به زندان خیانتم کشانی دوستت دارم
چه سود از همه ورزیدند چه حاصل از وفا کردن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
یک نفر آمد قرارم را گرفت
برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهاران بود
حیف باد پائیزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق
با نگاهی ، اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود
آمد و دار و ندارم را گرفت
-ای کسی که عزیزتر از جانی برام،ای کاش بالاخره یه روز می فهمیدی که چقدر دوستت دارم،ای کاش دست نامردوتلخ سرنوشت من واز تو جدا نمی کرد و مهر بدبختی رو بردفتر زندگیم نمی زد؛به امیدروزی که درکنارتو بمیرم.